نگاهی به سریال پوست شیر

در حالی که سریال‌های اینترنتی ایرانی هنوز در حالت آزمون و خطا به‌سر می‌برند و از نظر کیفی غالباً در سطحی بسیار پایین‌تر از نمونه‌های خارجی قرار می‌گیرند و موفقیت چندانی ندارند، هر از گاهی محصولی موفق به دست می‌آید که این صنعت نوپا را چندین گام به جلو می‌برد. تازه‌ترین نمونهٔ این آس‌ها، سریال «پوست شیر» است که موفق شد به لطف قصهٔ گیرا و اجرای باکیفیت‌اش از نمونه‌های نسبتاً موفق قبلی یک سر و گردن بالاتر بایستد. در ادامهٔ این یادداشت می‌کوشیم عوامل موفقیت این سریال را بکاویم و البته به برخی نقطه‌ضعف‌ها نیز بپردازیم:

۱- قصه

با اینکه سینمای ایران مزرعهٔ حاصلخیزی برای «ایده‌»های بکر است، اما سال‌هاست که اسیر قحطسالی قصه شده است. شاید در سینِما بشود به‌واسطهٔ زمان کوتاه آن، به طریقی از زیر بار قصه دررفت اما سریال بدون قصه تقریبا یعنی هیچ. حال‌آنکه قریب به اتفاق سریال‌های ایرانی، حتی یک پیرنگ دوسطری ندارند و حداکثر به شرح موقعیت چند کاراکتر تصادفی و پادرهوا خلاصه می‌شوند؛ کاراکترهایی که از هیچ‌کجا به هیچ‌کجا می‌رسند و در تمام طول سریال وقت را صرفاً با دیالوگ‌های لوس و کلیشه‌ای پر می‌کنند. اینجاست که قصهٔ پوست شیر، با شخصیت‌های استخواندار و دغدغه‌های ملموس‌ و روابط معنادارشان، توجه و همدلی تماشاگر را به دست می‌آورد. نعیم، رضا پروانه، مژگان، لیلا و بقیه، هر کدام دلیلی برای بودن‌ در قصه و هر کاری که می‌کنند دارند، نسبت‌های‌شان با هم معنادار است و مسیرشان آغاز و انجامی دارد که به دنبال کردن می‌ارزد.

۲- درام

یک کمبود دیگرِ سریال‌های تیپیکال ایرانی، حتی سریال شایان توجهی مثل «یاغی»، موقعیت‌های دراماتیک است. موقعیت دراماتیک، آن رکن بنیادینی است که به روایت، کشش می‌بخشد. اگر بخواهیم در یک جمله تعریف کنیم، می‌توان گفت دراماتیزه کردن یعنی برانگیختن کنجکاوی و انتظار مخاطب، یا به بیانی دیگر، ایجاد سؤال در ذهن مخاطب دربارهٔ آنچه قرار است اتفاق بیفتد؛ که غالباً از طریق گره‌افکنی و کشمکش ایجاد می‌شود. روایت هرچه کنجکاوی بیشتر و عمیق‌تری دربارهٔ واکنش‌های شخصیت‌ها و آنچه بر آنان خواهد رفت بیافریند، گیراتر می‌شود.
سریال پوست شیر بخصوص در سه‌چهارم آغازین، در اغلب موارد موفق می‌شود به خوبی موقعیت‌های دراماتیک بسازد. گرچه این کیفیت در قسمت‌های پایانی اُفت بسیار می‌کند و در جاهایی (به عنوان مثال، روایت گذشتهٔ نعیم و منصور) به روایتی زمخت و بی‌هنرانه تبدیل می‌شود و به این ترتیب مقدار زیادی از متریال داستانی به هدر می‌رود؛ بااین‌حال درامِ بخش‌های پیشین سریال آنقدر قوی هست که مخاطب را تا پایان پای آن نگه دارد.
درمجموع، سریال در میدان تراژدی و ماجرا بسیار قوی‌تر از ژانر پلیسی است و هرچه به سمت پلیسی شدن می‌رود از کیفیت و جذابیت آن کاسته می‌شود. مشخص نیست سازندگان چرا زمینی را که در آن دست بالا را دارند رها کرده به حیطه‌ای وارد می‌شوند که دست‌شان خالی است. به علاوه، این تغییر ژانر باعث چندپارگی روایت می‌شود.

۳- بازیگری

بیشتر بازیگران سریال، حتی بازیگران نقش‌های کوچک، هوشمندانه انتخاب و به خوبی هدایت شده‌اند و در این میان برخی درخشان اند؛ از جمله بازیگران نقش‌های رضا پروانه (علیرضا کمالی) و مژگان (ژیلا شاهی). از ضعف‌های بزرگ قسمت‌های پایانی خارج شدن این دو کاراکتر جذاب و حتی کاراکتر اصلی یعنی نعیم از مرکز داستان و درعوض پر شدن سریال با مکالمه‌های طولانی و بعضا بی‌معنی مشکات (شهاب حسینی) با منصور (مجتبی پیرزاده) است. یکی از نقطه‌قوت‌های مهم بازیگرانِ نقش‌های رضا و مژگان، ترجمهٔ دیالوگ‌ها به زبان مناسب کاراکترهایی است که بازی می‌کنند ـ از آنجا که بقیهٔ شخصیت‌ها از این مزیت برخوردار نیستند می‌توان حدس زد که این ویژگی حاصل خوش‌ذوقی خود بازیگرها بوده و نه نویسنده یا کارگردان.

۴- موسیقی

موسیقی جذاب و بجا و موجز بامداد افشار به زیبایی با قصه و تصویر درمی‌آمیزد و لذت تماشای سریال را دوچندان می‌کند.

۵- تصویر

سبک مستندنمای تصویربرداری سریال که یادآور آثار محمدحسین مهدویان است تناسب خاصی با موضوع و فرم روایت پوست شیر ندارد، اما قاب‌بندی‌ها و رنگ‌بندی خوب، حق مطلب را ادا می‌کند.

و یک افسوس

پوست شیر متریال کافی برای یک فصل سوم نفسگیر و حتی برای یک فصل چهارم را داشت اما شتابزدگی در به سرانجام رساندن سریال این پتانسیل را به هدر داد و موفقیت قسمت‌های قبلی در قسمت‌های پایانی به دست نیامد؛ قسمت فینال هرچند سریال را از سقوط مطلق نجات داد اما هرگز به اوج سریال، در اپیزود کشته شدن ساحل، نزدیک نشد. پوست شیر سزاوار فرود بسیار بهتری بود.

مطالب مرتبط

هفت اصل دیزاین

اصول طراحی قوانینی هستند که یک طراح باید از آنها پیروی کند تا یک ترکیب تاثیرگذار و جذاب بیافریند. اصول اساسی طراحی عبارت اند از: تاکید، تعادل و ترازبندی، کنتراست، تکرار، تناسب، حرکت، فضای خالی.

پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

4 × چهار =